چرا اینا دست از سر هم برنمیدارن؟ حداقل 30 ساله، سایه هم رو نه با تیر، که با آرپیجی میزنن. دیگه کار از کار گذشته. جای امیدی نیست. یعنی هیچی. تازه رفتن خودشون رو دادن دست یه تیونر آلمانی که شاخشون رو تیز کنه. دندنونشاون رو هم برق بندازه. در واقع رفتن پیش یه تیونر عصبی آلمانی. خیلی خیلی عصبی. «گایگر کارز» در کمال لطافت گرفته موتورشون رو گاز زده. نتیجه اینکه، به طرز فجیعی تقویت شدن. تو بگو یه اسب بخار بیشتر، غیر ممکنه. اونقدر که شورولت و فورد کم آوردن و گفتن که دیگه اینا رو گارانتی نمیکنن. میدونی این از 100 تا فحش بدتره. برابوس به اون عظمتش زیر بلیط مرسدسبنز اینور اونور میره. آخه آدم تا این حد روانی؟ اصن یه وضعی. این دوتا اندازه کافی واسه هم رجز میخوندن دیگه نیاز نبود کسی بیاد خودشیرینی کنه. حالا به هر حال، کاریست که شده. آقایون خانوما، این شما و این هم جدال شیر و پلنگ آمریکایی.
به ادامه مطلب برید
پیتون طلاییآلمانیا تو اسمگذاری خیلی سلیقه ندارن. هرچی همون اول به ذهنشون برسه رو انتخاب میکنن. ببینین حالا این فورد چه چیزی بود که همون اول Golden Snake رو به ذهنشون رسونده. گایگر آنچنان به خودش زحمت نداد که بره دنبال یه فورد استاندارد بگرده. که بعدش بیاد کلی وقت بذاره تقویتش کنه. خیلی آروم و بی سر و صدا رفت دست گذاشت روی شلبی GT500. به همین راحتی حداقل 2 ماه جلو افتاد. آخه شلبی هم در نوع خودش بدجور قاطیه. گرفته ماستنگ بنده خدا رو چلونده. حالا حساب کنین گایگر چه بلایی سر این هیولا آورده. تقویت روی تقویت. تیونینگ روی تیونینگ. اسببخار روی اسببخار. تو یه گزارشی اومده بود، واسه اینکه قدرت رو ببرن بالا، مجبور شدن سیلندرها رو بتراشن. خُب تراشیدن سیلندرها یعنی گشاد شدن اونا. و این هم یعنی بالا رفتن نسبت تراکم. وقتی نسبت تراکم رفت بالا و پاشش تغییری نکنه، یه چیزی میشه مثه تراکتور. یه موتور گنده داره، مثه کارخونه صدا ازش درمیآد اما راه نمیره. واسه همین مجبور شدن سیستم پاشش رو تغییر بدن. اون چیزی که الان روی این به اصطلاح فورد نصب شده، بیشتر شبیه دوش حموم میمونه تا تروتل سوخت. همچینی بنزین اوکتان 95 رو میریزه تو سیلندرای 90 میلیمتری که آدم حض میکنه. البته این رو هم در نظر بگیرین که وقتی یه همچین موتوری با یه همچون داستانی داشته باشین، باید قید مصرف بهینه رو بزنین. به عبارت دیگه فکر کنین که باکتون سوراخه. از همه اینا که بگذریم، خداییش قیافهاش خیلی تو دل برو شده. میخوای آلمانیباز تعصبی باش یا ژاپنیباز خسته، این عضلانی آمریکایی قشنگه. یه کاپوت فیبر کربنی که روی بدنهای طلایی عجیب هماهنگ به نظر میرسه. فقط یه ایراد بزرگ داره. تیم طراحی گایگر هرجا که تونسته لوگوی شرکتشون رو نصب کرده. رو شیشه، رو سپر جلو، رو سپر عقب، توی کابین، رو صندلی، رو کفی، رو داشبورد. خلاصه هر جایی که 20 سانت خالی بود سریع چپونده علامت GeigerCars رو. تقریباً احتمال حضور این خودرو در ایران با احتمال قهرمانی تیم ملی تو جام جهانی، یکیه. بنا بر این همین فقط قیافشو ببینین کافیه.از SS تا HPمهندسای گایگر بعد از پروژه فورد یه استراحتی کردن. بعدش گفتن حالا چی کار کنیم چی کار نکنیم، بریم سراغ یکی دیگه. اونم کی بهتر از شِوی کامارو. شورولت بدتر از فورد. خود کاماروی استاندارد کم بود، مدل SS (سوپر اسپرت) رو هم طراحی کرده. از اون اولش هم بین این دو تا شکرآب بود. فورد و شورولت رو میگم. از دهه 60 به اینور یا با خودشون رقابت میکنن یا اینکه اصلاً رقابت نمیکنن. یکی مکوان میزنه اون یکی میره نووا میزنه. یکی تاندربرد میزنه اون یکی ایمپالا میزنه. خلاصه کلکل دارن واسه هم اساسی.
گایگر هم نه گذاشته نه برداشته، شده آتیش بیار محله. وقتی فورد رو ترکوند گذاشت سر جاش، اومد سر وقت کامارو.
شورولت یه عادت جالب داره. کلاً موتورای گنده میسازه. موتور گنده نیاز به اون جنگ و دعوای تراش سیلندر و نسبت تراکم و اینا، نداره. خیلی خونسرد و بدون دردسر روش یه سوپرشارژر نصب کردن و خِلاص. اما به قول یه ضربالمثل برزیلی، شب دراز است و قلندر بیدار. یهو کاشف به عمل اومد که سوپر شارژر با جعبهدنده معمولی کامارو SS نمیخوره. یعنی میخوره، اونقدری که باید نمیخوره. مثه این میمونه که موتور هرچی دلش میخواد قدرت و گشتاور تولید میکنه، از اونور گیربکس هم هرچقدر دلش میخواد این نیرو رو به چرخا منتقل میکنه. خُب اینطوری که نمیشه. بابای صاب بچه دراومده تا تونستن این ماشین رو سرهم کنن. بنابراین وسطای کار، پروژه لنگ در هوا موند. تا اینکه زد و شورولت خیلی معجزهوار مدل ZL1 خودش رو همینجوری رونمایی کرد. گایگر هم خیلی تیز و فرز پرید جعبهدنده اون رو گذاشت جای این. ولی طبیعیه اونی که باید میشد، نشد. واسه همینم هست که تو شتاب اولیه جا میمونه. ولی تو سرعت نهایی فورد رو میگیره. یه مشکل دیگهای هم بود که هیچوقت و هیچجا صداش در نیومد. کاماروها به صورت استاندارد رینگای 18 اینچی دارن. گایگر اومد خودی نشون بده، رینگای 20 اینچی انداخت زیر این مدل. بعد دید وقتی داشت سیستم تعلیق رو دستکاری میکرد حواسش به سایز چرخها نبوده. به همین خاطر یه Gap (فاصله) بزرگ بین گلگیر و لاستیک ایجاد میشد. واسه یه خودرو تمام اسپرت تمام تیونینگ، این قضیه یه سوتی مرگباره. به همین دلیل مجبور شد رینگای 22 اینچی بذاره. معلومه که هرچی رینگ بزرگتر باشه، اصطکاک بیشتره و هرچی اصطکاک بیشتر باشه، کارایی کمتره. این درسی بود برای بقیه تیونرها که قبل انتخاب یه پروژه اول همهچیز رو خوب بررسی کنن. بر فرض که 127 هزار دلار پول داشتین، هرگز نمیتونستین این خودرو رو بخرین. تا این لحظه هرچی تولید شده، فروخته هم شده.
dkmag.net